کد مطلب:34408
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:21
از ديدگاه امام علي درنهج البلاغه، عبادت خداوند چگونه توصيف شده است؟
اِنَّ قَوْماً عَبَدُوااللهَ رَغْبَهً فَتِلْكَ عِبادَةُ التُّجارِ، وَاِنَّ قَوْماً عَبَدُواللهَ رَهْبَهً فَتِلْكَ عِبادَةُ الْعبيدِ، وَاِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبادَةُ الاَحْرارِ.» (نهجالبلاغه، كلمات قصار، حكمت 229)
[همانا گروهي خداي را به انگيزة پاداش مي پرستند،اين عبادت تجارت پيشگان است؛ وگروهي او را از ترس ميپرستند، اين عبادت، عبادت برده صفتان است؛ وگروهي اورا براي آنكه او را سپاسگذاري كرده باشندمي پرستند، اين عبادت آزادگان است.]
«لَوْلمَ ْيَتَوَعَّدِ اللهُ عَلي مَعْصِيَتِهِ لَكانَ يَجِبُ اَنْ لايُعْصي شُكْراً لِنَعِمِهِ.» (نهجالبلاغه، كلمات قصار، حكمت 282)
[فرضاً خداوند كيفري براي نافرماني معين نكرده بود، سپاسگزاري ايجاب مي كرد كه فرمانش تمرد نشود.]
ازديدگاه نهج البلاغه دنياي عبادت دنياي ديگري است. دنياي عبادت آكنده از لذت است، لذتي كه با لذت دنياي سه بعدي مادي قابل مقايسه نيست. دنياي عبادت پر ازجوشش و جنبش و سير و سفر است، اما سير وسفري كه « به مصر وعراق و شام» ويا هرشهر ديگر زميني منتهي نمي شود؛ به شهري منتهي مي شود « كو رانام نيست». دنياي عبادت شب وروز ندارد، زيرا همه روشنايي است، تيرگي واندوه وكدورت ندارد، يكسره صفا و خلوص است. ازنظر نهج البلاغه، چه خوشبخت و سعادتمند است كسي كه به اين دنيا پاگذارد ونسيم جانبخش اين دنيا او رانوازش دهد . آن كس كه به اين دنيا گام نهد، ديگر اهميت نمي دهد كه در دنياي ماده و جسم بر ديبا سر نهد يا بر خشت:
طوبيِ لنَفْسٍ اَدَّتْ اِلي رَبّها فَرْضَها وَعَرَكَتْ بِجَنْبِها بُؤْسَها وَهَجَرَتْ فِي اللَّيْلِ غُمْضَها حَتّي اِذا غَلَبَ الْكَري عَلَيْهَا افْتََرَشَتْ اَرْضَها وَتَوَسَّدَتْ كَفَّها في مَعْشَرٍ اَسْهَرَ عُيونَهُمْ خَوفُ مَعادِهِمْ وَتَجافَتْ عَنْ مَضاجِعِهمْ جُنوبُهُمْ وَهَمْهَمَتْ بِذِكْرِ رَبِّهِمْ شِفاهُهُمْ وَتَقَشَّعَتْ بِطُولِ اسْتِغْفارِ هِمْ ذُنوبُهُمْ. اوُلئكَ حِزْبُ اللهِ، اَلا اِنَّ حِزْبَ اللهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. (نهج البلاغه ، نامه 45)
[چه خوشبخت وسعادتمند است آن كه فرايض پرودگار خويش ر انجام مي دهد( الله، يار وحمد وقل هو الله كاراوست)، رنجها و نارحتيها را ( مانند سنگ آسيا دانه را) درزير پهلوي خود خرد مي كند، شب هنگام از خواب دوري مي گزيند وشب زنده داري مي نمايد، آنگاه كه سپاه خواب حمله مي آورد. زمين رافرش ودست خود را بالش قرار ميدهد، درگروهي است كه نگراني روز، بازگشت خواب از چشمانشان ربوده، پهلوهايشان از خوابگاههاشان جا خالي مي كنند، لبهاشان به ذكر پروردگارشان آهسته حركت مي كنند، ابر مظلم گناههايشان بر اثر استغفارهاي مداومشان پس مي رود. آنانند حزب خدا، همانا آنانند رستگاران!]
شب مردان خدا روز جهان افروز است روشنان را به حقيقت شب ظلماني نيست
مجموعه آثار شهيد مطهري ج14 ـ سيري در نهج البلاغه صفحه: 416
شهيد مطهري
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.